شهید حمید قبادی نیا
فکر کنم آخرین مرخصی بود که حمید برای دیدن خانواده به ایذه آمد. من در اون موقع برای مشکل قلبی که داشتم، می خواستم به تهران پیش دکتر بروم. همان روز که حمید به ایذه آمد ما قبل از او از ایذه به ماهشهر رفته بودیم، وقتی حمید آمد و دید ما نیستیم، بلافاصله به دنبال ما به ماهشهر آمد تا ما را ببیند. شاید می دانست که این آخرین دیدار ما می باشد. در همون دیدار بود من از حمید پرسیدم: حمید، تو رو خدا جنگ کی تموم میشه؟ حمید با حالت خاصّی گفت: جنگ تازه شروع شده. این جنگ هم تموم بشه تا آمریکا هست جنگ ما ادامه داره.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
به نام خدا و به یاد خونین کفنانمان
خدمت برادران پاسدارم سلام عرض می کنم. امیدوارم همچنان مقاوم و استوار باشید که یقین دارم هستید نمىدانم چرا حرفى براى گفتن ندارم شاید دلیلش این باشد که شما الگوى همه چیزید.
ایمان و اخلاص ، شهامت و شجاعت ، صبر و استقامت ، گذشت و ایثار ، وفادارى و فداکارى .
به هر جهت به وجودتان افتخار می کنم و به خودم مىبالم که مدتى با شما بودم ، برادران اطاعت از امام را فراموش نکنید که رمزپیروزیمان است.
درود به رهبر بحق محرومان خمینی کبیر،درود بر روحانیت اصیل و مبارز،استوار باد دولت مکتبی برادر رجایی
والسلام
الیس الصبح بقریب