شهید محمد ارغنده

خوراکش تهجد و شب زنده‌داری بود. برخی به شوخی بهش می گفتن: کلید مسجد رو از خادم بگیر ، وقتی نمازت تموم شد ، درها رو قفل کن 

خیلی هم شوخ طبع و خوش خنده بود . تکیه کلامش این بود : ( ارغنده ، جیبات پر غنده ، بزن تو دنده ، کجا ؟ کربلا ، با چی؟ چیپس و پفک و نوشابه با یه صلوات)

شهید عباس مرتضوی:

بعد از انفجار 17 اسفند ، پیکرش رو به شیراز برده و در قطعه شهدا دفن کرده بودن. با اومدن به خواب و پیدا شدن وصیت نامه اش و اجازه ی علما ، به گلزار آبادان منتقل شد و کنار رفقاش آرام گرفت.

دوستش می گفت: روز انفجار ، کنارِ من در ماهشهر بود. یعنی 120 کیلومتر دورتر از محل انفجار ! اما انتخاب شده بود و باید می پرید. درست یک ربع قبل از انفجار ، به ساختمان جهاد رسیده بود.

عباس یکی از منضبط ترین ها بود. با وجود مخالفت و اعتراض رزمنده ها با ثبت سوابقشون ، اما عباس با دقت و حساسیت تمام ، سوابقِ همه را در پرونده ها ثبت می کرد . حالا بعد از حدود 28 سال می بینیم اثر زحمات و دقت های این شهید عزیز رو . شهدای مظلومِ 17 اسفند الآن در آبادان ، شیراز ، اصفهان ، بوشهر، کازرون و ماهشهر غریبانه آرمیده اند.

 

تاریخ ولادت:22 مرداد 1338

تاریخ شهادت: 22 بهمن 1361